دومین یلدات مبارک عشقم.
پسرم همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ
یلدات مبارک.
یلدا، تو که مى آیى، بزرگ ترهاى شاید فراموش شده، دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.
یلدا، تو که مى آیى، طعم گرم و صمیمى گرد هم آمدن خانواده ها را دوباره مى توان حس کرد.
یلدا، تو را دوست دارم، به اندازه همه ستاره هایى که در چشم هایت مى درخشند، اى خواستنى ترینِ شب ها! طعم تو، به اندازه همه صبح هاى دل انگیز آفتابى بهار، شیرین است.
بعدا نوشت: (1392/10/1 )
پسرم دیشب اول رفتیم خونه مامان بزرگ من و بعد هم خونه مادر( مامان بابا ابراهیم ) . البته متاسفانه شما چون خوابت میومد گریه میکردی یا تو بغلم نشسته بودی. در هر صورت خونه مامان بزرگ ازت دوتا عکس گرفتم. یلدات مبارک گل پسرم.
اینم امیر محمد و سها ( دختر خاله مامان الهه)
انار بیار دون کنم غماتو دون دون کنم
هندونه بیار قاچ کنم لپتو بیار ماچ کنم
غمتو بده چال کنم بخند تا من حال کنم
یلدات مبارک عشقم.