14 ماه و 14 روز و 14 ساعت.
سلام گل پسرم
تاج سرم
امیر محمدم
امروز 27 اذر 1392 و شما تا الان 14 ماه و 14 روز و 14 ساعت داری گل پسرم. انشالله 14 هزار ماهه بشی عشقم.
پسرم
نگران فردا نباش! خدای دیروز و امروزت فردا هم هست. فردایت قشنگ.....
نمیدونم از کدوم کارهات بنویسم وروجک من. اینقدر که کارهای بامزه انجام میدی آقا پسر.
* وقتی میشینم رو زمین میگم بیا بغلم عقب عقب میای میشینی رو پاهام.
* وقتی میگم دستتو بده به مامان دست راستت را میزاری تو دست مامان. فدای دست کوچولوت برم گلم.
*تا صدای اهنگ یا شعر خوندن را میشنوی با انگشتهای خوشگلت ضرب میگیری.
* عاشقه اینی که جوراب پات کنی تا جورابت را میارم پات را میگیری بالا تا جورابت را پات کنم.
* امروز برای اولین بار با بابا ابراهیم قایم موشک بازی کردید. بابا قایم میشد و از جایی که قایم شده بود شما را صدا میزد و شما هم با توجه به صدا ، بابایی را پیدا میکردی و حسابی میخندیدی.
*امشب با بابایی یه شعر خوندید:
شعر من در آوردی بابا جوابهای امیر محمد
پسر _ بابا ................................................. جیگر جیگر
عزیز _ بابا ................................................ جیگر جیگر
نفس طلا ................................................. جیگر جیگر
عمر _ بابا .................................................. جیگر جیگر
قند و عسلم .............................................. جیگر جیگر
عزیز _ دلم ................................................ جیگر جیگر
گل _ بابایی .............................................. جیگر جیگر
جیگر مامان. عاشق این جیگر جیگر گفتنت هستم مامانی. فدات بشم.
اینم چند تا عکس گلچین شده از این روزهای عشق من:
امیر محمد در حال بازی با برج قورباغه
( تازه 4 یا 5 روزی میشه که یاد گرفتی خودت برج را درست کنی و توپ را بندازی توش.)
امیر محمد خندون
( الهی همیشه لبات خندون باشه گل پسرم)
امیر محمد و سها ( دختر خاله مامانی) در حال کتاب خوندن
امیر محمد و مهدی( پسر عمه امیر محمد)
امیر محمد در حال جارو زدن حیاط!!!!!!!!!!
امیر محمد لب تاقچه
امیر محمد و علی و ثمن
گل پسر مامان