امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

امیرمحمد امیر قلب بابا و مامان

سال نو و 18 ماهگيت مبارك!

    سلام بسرم سلام امير محمدم سال نو مبارك ماماني. ببخشيد اين همه با تاخير سال نو را بهت تبريك ميگم ولي ديگه امروز هجدهمين ماهگرد تولدت بهونه اي شد تا هرجور شده بيام اينجا و بهت تبريك بگم، هم سال نو و هم 18 ماهه شدنت را تبريك ميگم عزيز دلم.     هجدهمين ماهگرد زميني شدنت مبارك شاهزاده كوچولوي من   اينم گلچيني از عكسهاي اين ماه شما    امیرمحمددرحال چیدن سفره هفت سین     امیرمحمد و عموزاده ها و عمه زاده ها امیر محمد در حال بازی با کامپیوتر   ا امیرمحمد در پارک طالقانی امیر محمد - محمد متین - ...
13 فروردين 1393

17 ماهگيت مبارك

17 ماهگيت مبارك عشقم امير محمدم تاج سرم روزها چقدر زود ميگذره. دو سال بيش مثل چنين روزهايي ما تازه از وجود شما تو شكم ماماني با خبر شده بوديم ولي حالا ماشالله واسه خودت مردي شدي. "ماشاءلله لاحول و لا قوة الا بالله"                         خوب اول چند تا از كلمه هايي را كه ميگي بنويسم: با با : بابا ما ما : مامان با با جي: بابا جون شَ  شَ :‌‌ شلغم بابون: بارون بادبادي: بادكنك دايِ يِ : دايره جيجه:‌ جوجه دادا:‌ داداش شيدات: شِيدا تي تا: تيك تاك‌(&z...
13 اسفند 1392

16 ماهگیت مبارک گل پسرم.

شانزده ماهگیت مبارک .     گل پسرم تاج سرم امیر محمدم 16ماه از زمینی شدنت میگذره.16 ماهی که مثل برق و باد گذشت و روز به روز بیشتر ما را به اوج سعادت و خوشبختی رسوند. خدایا شکرت   من خدا را دیده ام باور کنید در غروبی دلکش زیر سایه لب ساحل من خدا را دیده ام باور کنید در رقص ماهی در آب در انعکاس نور خورشید در آب …. من خدا را دیده ام بــــــــــــــاور کنید در لبخندهای پسرکم در برق چشمان امیر محمدم من خدا را دیده ام باور کنید....     اینم گلچینی از عکسهای این ماه شما ...
15 بهمن 1392

وروجك در شانزدهمين ماه زندگي

  سلام ‍‍گلم سلام امير محمدم خوبي عزیز دلم؟ اين روزها خيلي شيطون شدي همش هم داري با زبون خودت با ما حرف ميزني ولي ما نمفهميم چي ميگي! ميشه زحمت بكشي يه جوري حرف بزني كه ما هم بفهميم؟!! خيلي دوست داري  با تلفن حرف بزني. تلفن يا موبايل ما را ميگيري دستت و شروع ميكني به حرف زدن بازهم به زبون خودت. خيلي جالبه كه تو حرف زدنت لحن صدات بالا و بايين ميشه، دستاتو تكون ميدي، مكث ميكني و دوباره ادامه ميدي.    هروقت خاله فرشته زنگ می زنه خونمون که با مامانی  صحبت کنه تو هم می خوای با تلفن صحبت کنی. میای سمتم و با گریه و زاری می گی: "اده، اده"! قبلنا از پشت تلفن که باهات حرف می زدن تو ...
8 بهمن 1392

15 ماهگیت مبارک عشقم.

      پانزدهمین ماهگرد زمینی شدنت مبارک     پسر م دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد همیشه از حرارت عشق گرم باشد من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند.         ...
13 دی 1392

خاله جون دوستت داریم.

    خاله مهربون من        چقدر شبیه مادره           به خاطر محبت هاش     از همه دنیا بهتره   همش به اون فکر می کنم   دوستش دارم یه عالمه   از خوبی های خاله جون   هرچی بگم بازم کمه                                      سلام سلام صد تا سلام ...
10 دی 1392

دومین یلدات مبارک عشقم.

  پسرم همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ یلدات مبارک .   یلدا، تو که مى آیى، بزرگ ترهاى شاید فراموش شده، دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.   یلدا، تو که مى آیى، طعم گرم و صمیمى گرد هم آمدن خانواده ها را دوباره مى توان حس کرد.     یلدا، تو را دوست دارم، به اندازه همه ستاره هایى که در چشم هایت مى درخشند، اى خواستنى ترینِ شب ها! طعم تو، به اندازه همه صبح هاى دل انگیز آفتابى بهار، شیرین است.      بعدا نوشت: (1392/10/1 ) پسرم دیشب اول رفتیم خونه مامان بزرگ من و بعد هم خونه مادر( ماما...
1 دی 1392

14 ماه و 14 روز و 14 ساعت.

سلام گل پسرم تاج سرم امیر محمدم   امروز 27 اذر 1392 و شما تا الان 14 ماه و 14 روز و 14 ساعت داری گل پسرم. انشالله 14 هزار ماهه بشی عشقم.      پسرم نگران فردا نباش! خدای دیروز و امروزت فردا هم هست. فردایت قشنگ.....         نمیدونم از کدوم کارهات بنویسم وروجک من. اینقدر که کارهای بامزه انجام میدی آقا پسر. * وقتی میشینم رو زمین میگم بیا بغلم عقب عقب میای میشینی رو پاهام. * وقتی میگم دستتو بده به مامان دست راستت را میزاری تو دست مامان. فدای دست کوچولوت برم گلم. *تا صدای اهنگ یا شعر خوندن را میشنوی با انگشتهای خوشگلت ضرب م...
1 دی 1392

اندر احوالات روزهای چهاردمین ماه

سلام گل یکدونه چشم و چراغ خونه     پسرم دردونه ام امیر محمدم     خوبی مامانی؟   امروز ده روز میشه که گل پسر مامانی سرماخورده و وقتی بردیمت دکتر ، آقای دکتر گفت سینوسهاش عفونت کرده. الهی بمیرم برات مامانی. خیلی اذیت شدی تو این ده روز مخصوصا وقتی میخواستی بخوابی که بینیت کیپ میشد یا خلط هایی که از سرت میومد باعث میشد سرفه کنی و نتونی بخوابی. الهی درد و بلات به جون من بخوره هیچ وقت شما رو مریض نبینم مامانی. البته الحمدلله بهتر شدی ولی هنوز موقع خواب اذیت میشی. خدایا همه نی نی ها همیشه سالم و سلامت باشند. اما از حال و احوال مریضی بیایم ب...
3 آذر 1392