یک ظهر پاییزی
پسرم
امروز ظهر بعد از اینکه نهارمون اماده شد تصمیم گرفتیم نهارمون را برداریم و بریم پارک. بنابراین اماده شدیم و سه تایی رفتیم بوستان رفیع. اونجا اول منو بابایی نهار خوردیم در حالی که تمام مدت شما وسط سفره نشسته بودی و میخواستی با قاشق بزنی تو بشقاب ما و بشقاب خودت را هم قبول نداشتی. در هر صورت هر جور بود ما نهارمون را خوردیم و بعد رفتیم طرف زمین بازی و شما را سوار تاب و سرسره کردیم. پسرم واسه بار اول سوار سرسره شدی و در ظاهر زیاد خوشت نیومد . بعد با اون کفشهای قرمز و جغجغه ای که مامان جون دیروز برات خریده یه خورده راه رفتی. قربون اون پاهای کوچولوت برم .
اینم چند تا عکس از شما تو پارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی