امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

امیرمحمد امیر قلب بابا و مامان

نصیحت های مادرانه

1392/8/8 14:20
نویسنده : مامان الهه
437 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی
اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگرصحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
به یاد بیاور ، وقتی کوچک بودی ، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن
وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز ، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی ، حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده وعصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را درکنار من برداشتی
زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم ، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی
ازاینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصبانی نشو
یاریم کن ، همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو ، این راه را به پایان برسانم
پسرم ، دوستت دارم.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سپیده مامان امیرمهدی
8 آبان 92 19:50
خیلی زیبا بود گلم



و تاثیرگزار.
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
9 آبان 92 16:00
منم این متن رو قبلا تو وب ارشان گذاشتم............
ولی میگم اونا ک نخواستن ما ب دنیا بیایم... ما خواستیم اونا ب دنیا بیان. پس اکگر ردمون کنن مشکلی نیست نــــــــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وای نه خدا نکنه.... خخخخخخخخخخخ


خدا نکنه خاله. خدا کنه همدم خوب روزهای پیریمون باشند.