17 ماهگيت مبارك
17 ماهگيت مبارك عشقم
امير محمدم
تاج سرم
روزها چقدر زود ميگذره. دو سال بيش مثل چنين روزهايي ما تازه از وجود شما تو شكم ماماني با خبر شده بوديم ولي حالا ماشالله واسه خودت مردي شدي.
"ماشاءلله لاحول و لا قوة الا بالله"
خوب اول چند تا از كلمه هايي را كه ميگي بنويسم:
با با : بابا
ما ما : مامان
با با جي: بابا جون
شَ شَ : شلغم
بابون: بارون
بادبادي: بادكنك
دايِ يِ : دايره
جيجه: جوجه
دادا: داداش
شيدات: شِيدا
تي تا: تيك تاك(اشاره به ساعت)
اب بازي: حموم رفتن
بالا: بغلم كنيد
چيراغ: چراغ
تا تا: تاب تاب
آهي : ماهي
پده : پرده
.
.
.
اينم چند تا عكس از شيطنت هاي شما وروجكم:
امير محمد و بابا ابراهيم در جاده كازرون به شيراز
امير محمد در تولد ثمن( ميخواستي اين چراغها را در بياري!!!!!)
در حال بهم ريختن شكلاتها
در حال نقشه كشيدن براي حمله به كيك( درست بعد از اين عكس با دست رفتي تو كيك!)
امير محمد موتور سوار
امير محمد ذوق زده از بازي با تفنگ
و متعجب از صدا و نور تفنگ!!!!!!!
اينجا هم رفتي از تو حمام تشت را اوردي و سعي ميكني بشيني توش تا اب بازي كني وسط اتاق!!!!!
و اينم يه بوس واسه مامان كه چيزي بهت نگه !!!!!!!!!!!!!!!
فداي اين بوس كردنت گل خوشگلم
پسرم چند روز گذشته درگير بيرون اومدن دندونهاي اسياييت بودي و خيلي اذيت شدي اول كه بي اشتها شدي و بعد هم سه روز تب كردي . الان خدا را شكر تبت قطع شده ولي هنوز بي اشتها هستي. انشالله دندونهات زودتر در بياد راحت شي ماماني.
پسرم آرزویم این است:
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه.