نمونهای از مکالمات تلفنی این روزهای من و امیرمحمد
من خطاب به مامان الهه: گوشی را بده امیرمحمد تا باهاش حرف بزنم. مامان الهه خطاب به امیرمحمد: امیر.. مامان بیا با خاله فرشته حرف بزن. صدای امیرمحمد از دور: با خاله فرشته حرف نمیزنم... بریم مامانجون باباجون. {بالاخره راضی میشه گوشی را بگیره.} امیرمحمد: سلام خاله فرشته. چیکار میکنی؟ (با ریتم تند) من: سلام امیرمحمدم... سلام عزیزم. خاله داره چایی میخوره. - چایی میخوری؟! - آره عزیزم... کجا میخوای بری؟ - مامان جون باباجون. - منم بیام؟ - تو نیا! - خاله فرشششششششششته... منم بیام با هم بریم! - نه... با هم ... امیرمحمد و مامان الهه!&...