امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

امیرمحمد امیر قلب بابا و مامان

شيرين كاريهاي جديد

1393/2/25 15:43
نویسنده : مامان الهه
807 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امير محمدم

سلام شاهزاده كوچولوي من

خوبي عزيز دلم؟ نميدوني چقدر دوست دارم ماماني. به اندازه ماه キラキラ。可愛い。ハート。 のデコメ絵文字نه بيشتر، خورشيد可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字 نه هنوز هم بيشتر ،به اندازه همه اسمونها دوست دارم عشقم.キラキラ。可愛い。星。 のデコメ絵文字

اول يه چند تا از شيرينكاريهاي جديدت بنويسم بعد هم چند تا عكس از شيطنت هات بزارم. تازگيها ياد گرفتي وقتي دستت يا بات يا  سرت به جايي ميخوره و درد ميگيره ميگي " دست درد" و بعد ميگي " بوس" يعني دستم درد گرفت بوسش كن و به محض اينكه دستت را بوس ميكنيم خوب ميشي. الهي فدات شم خدا كنه هيچوقت تو زندگي درد نداشته باشي مادر.

جالب اينه كه كه دو روز بيش ماشينت از دستت افتاد زمين اومدي ميگي " ماشين درد" " بوس" يعني ماشينم دردش گرفته بوسش كن. منم ماشينتو بوس كردم تا شما خوشحال و راضي بشي.

صبحها كه از خواب بيدار ميشي نگاه به جاي بابا ميكني ميبيني نيست ميگي" بابا نيست" ،‌"اِدايه" يعني بابا رفته اداره.

وقتي از بيرون ميايم خونه يا از خواب بيدار ميشي تو خونه ميگردي و هر چيزي را كه ميتوني اسم ميبري مثلا ميگي: " اين پنكه" ، "‌ اين تيك تاك" ( يعني ساعت) ، اين تاب تاب" (‌يعني تاب) ، "اين بابا"‌( يعني عكس بابا) و خلاصه همه وسايل را چك ميكني كه سر جاشون باشند.:goldy17:

خوب اينم عكسهاي شما گل بسرم

:goldy7::goldy7::goldy7::goldy7::goldy7::goldy7::goldy7:

امير محمد در حال گشت و گذار

تلاش براي گرفتن مورچه!

امير محمد كنار رودخانه

امير محمد اولين بار در استخر توپ

در حال راه رفتن با دمپايي مامان!!!!!!!!!!!!

امير محمد در حال بازي با پازل

با دو تا دست ميشه دو تا هندونه برداشت!!!!!!!!!!!!

امير محمد در حال غذا دادن به خرسي

امير محمد و سه چرخه محبوبش

( البته بلوز و شرتي هم كه پوشيده هديه روز مرده كه مامان جون و بابا جون بهش هديه دادند)

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
در هر نفس این است دعایم همه ای ماه
در زیر و بم خاطره ، آزرده نباشی . . .

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان شقایقℒℴѵℯ
1 خرداد 93 15:07
جیگمل من ناناز من ماشالا ب تو ک مرد شدی عشقم. دلم چقدر برات تنگیده بوداااااااااااااا
مامان الهه
پاسخ
ما هم خيلي دلمون واسه شما تنگ شده بود خاله شقايق
مریم (مامان ترنم)
10 خرداد 93 13:50
سلام عجیجم.... هزار هزار ماشالا به شما که بلبل زبون شدی جیگل خاله... انشالا جلسه دفاع پایان نامه ت سخنرانی کنی عشقم...!
مامان الهه
پاسخ
ممنون خاله مریم که بهمون سر زدی. لطف داری شما.
مامان مهلا
23 خرداد 93 13:58
بچه هوای جهیزیه مامانشو داره مگه بده؟